پنجشنبه ۲۴ دی ۹۴
آنچه شنیدید زخود یا زغیر
وآنچه بکردند زشر و زخیر
بود کم ار مدت آن یا مدید
عارضه ای بود که شد ناپدید
و آنچه بجا مانده بهای دل است
کان همه افسانه بی حاصل است....نیما یوشیج
مهاجر تنها
عاشق شو عشقت را بشناس و برای رسیدن به او بجنگ
نظرات (۶)
۲۶ دی ۱۱:۵۴
ب. نون
سلام
یه سوال بابت عنوان وب داشتم
جنگ برای عشق تا کجا؟
حد و مرزش چیه؟
اگه یه وقت نرسیم چه وقت می تونیم بگیم جنگ کردم و نشد؟
خیلی کوچیکتر از اینم که تو وادی عشق نظر بدم
اما عاشق همین که عشقش رو بشناسه
و بدونه تو مسیر رسیدن به اون داره حرکت میکنه
براش یه نوع وصاله
حالا اگه به صلاحش باشه بهش برسه
یا اینکه اصلا نبینتش
حد و مرزش رو اراده عاشق نشون میده
هرچی با اراده تر = نزدیکتر
۲۸ دی ۰۹:۰۳
ب. نون
ممنون از جوابتون..
البته با آخرش موافق نیستم
گاهی عاشق با اراده هست و حاضره تا آخر باشه ولی مانع هایی پیش میاد که نمیشه برداشتش...نه اینکه نخواد، اصلا نمیشه...و این مرگ و پایان عشقه
بعضی موقع این مانع ها باعث قدرت مند شدن عاشق میشه
چون ازشون میگذره و پیشرفت میکنه
و بعضی موقع اصلا اون عشق به صلاح عاشق نیست و
اون مانع ها براش راه نجاته...
به نام خدا
سلام
با امید و توکل به خدای مهربان
میجنگم برای رسیدن به تو....
سلام
با امید و توکل به خدای مهربان
میجنگم برای رسیدن به تو....
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوند ها